آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله و آمنت بالله و توکلت علی الله و ماشاءالله و لا حول و لا قوه الا بالله

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

توضیحات:
* اون عکس بالا خودمم، سیمرغ پر بسته ی بال شکسته، روی بال طیاره!
*** کپی کننده مطالب و عکسها، در دنیا و آخرت مدیونمه.
* اگه مطلب یا شعری از خودم نبود، میگم.
*** نظردونی بازه، بدون تایید نظراتتون درج میشه، مواظب باشید.
* همه نوشته هام لزوما حس و حال و تجربیات و واقعیات زندگی خودم نیست، پس منو با حرفام بشناسید ولی قضاوت نکنید.
*** ممنون از همه تون.

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بید مجنون» ثبت شده است

مجنون کله رنگی اداره ما

يكشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۸:۴۴ ق.ظ

بیـد، آشفتگی گیسوانش را رنگ کرده، یک حنایی آمیخته با خردلی، روی سبزیِ بی‌دریغِ برگهایش

در نقل پاشی آسمانِ خدا، سماع می‌کند... و کاج، پشمک زده از برف، موقرانه او را می نگرد و بر سربرگهایش بشکنی ریز می‌شکند.

تمامِ زمین و زمان به رقص و چرخش درآمده‌اند....

بــــرف می‌بارد و شُـکرها بین آسمان و زمین، هـــا می‌شوند.... یک هایِ گرم و دلپسند و کمی هم عاشقانه.

 

قاب پنجره اتاقم: امروز... برف... خرگوش‌ها در خواب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۰۱ ، ۰۸:۴۴
سیمرغ قاف