خطر گریه!: مراقب چیزهایی که تو خونهتکونی پیدا میکنید باشید
چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۰۸ ب.ظ
داشتم فایلهای کامپیوتر رو پاک میکردم که به یه فایلی رسیدم. اسم عجیبی داشت: سیب شش ما!
هیچ ایدهای از این که چی میتونه باشه، نداشتم.
بازش کردم.
پَسوُرد داشت!
انگشتها ناخودآگاه روی کیبورد ضربِ تایپ گرفتند: مـــن وَ تــــو!
باز شد.
غرق شدم تو خوندن... تا که دید، تار شد...
پلک زدم... اشک ریخت...
سر برگردوندم، تقویم رو دیدم: شونزده اسفند!!!!!!!!!!!!!!!!!
یک روز مانده تا تولد تو!
میبینی جانم؟ کائنات هنوز کرمش رو میریزه!
عجیبتر میدونی چیه؟ دیشبم معبد! بودم...........!
۰۲/۱۲/۱۶
امان از این "تو" که رد پاش همه جا هست