آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله و آمنت بالله و توکلت علی الله و ماشاءالله و لا حول و لا قوه الا بالله

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

توضیحات:
* اون عکس بالا خودمم، سیمرغ پر بسته ی بال شکسته، روی بال طیاره!
*** کپی کننده مطالب و عکسها، در دنیا و آخرت مدیونمه.
* اگه مطلب یا شعری از خودم نبود، میگم.
*** نظردونی بازه، بدون تایید نظراتتون درج میشه، مواظب باشید.
* همه نوشته هام لزوما حس و حال و تجربیات و واقعیات زندگی خودم نیست، پس منو با حرفام بشناسید ولی قضاوت نکنید.
*** ممنون از همه تون.

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

تنور دلمو تَش کُردیَم امرو

سه شنبه, ۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۱ ق.ظ

دوستان نازنین من

این پستهای غمناکِ این روزهایِ منو که میخونید، غم به دل مهربونتون نشینه

اینا سر ریز یک سری حسهای درونی منه که بعضاً تاریخشون هم گذشته.


حال من خوبه خوبه

شادم، چرا نباشم که تنها خدایِ مقتدرِ عالم پشتمه

آرومم، چرا نباشم که هیچ ظلمی به کسی به گردنم نیست

امیدوارم، چرا نباشم که عطر اومدن عزیزترین پیچیده

عاشقم، چرا نباشم که دنیا فقط به عشق می ارزه


و دست آخر شاکرم، چرا نباشم که نعمت بندگی بر من تمام آمده




پینوشتها:


1 فقط یه چی کم دارم اونم اینه که اون گمشده بیاد، که اگه بیاد دیگه نور علی نوره نیشخند

2 اوخ اوخ اوخ... داره میاد.... صداش میاد... نفله رو میگم بابا نیشخند از تو راهرو بلند بلند حرف میزنه... هنوز که هنوزه تپش قلب استرسی میگیرم از صداش اوه

3 راستی دیگه دنبال گمشده جان نمی گردم، به من چه!  اون باس دنبال من بگرده پیدام کنه، کار دنیام که برعکس شده باشه، من هنوز همون خاتون قدیمیم.

مردها رو نباید پررو بار آورد، اونا باید مررررررررد باشن، تکیه گاه محکم و امن، نه پسربچه های آویزون... والا shame on you

4 معنی عنوان میشه: تنور دلمو آتش (روشن) کردم امروز


 تم: با اینکه بیشتر "همه چی آرومه" ی طالب زاده به پست میخوره، ولی من با ابی زمزمه میکنم: دلبرکم چیزی بگو، به من که خاموش تواَم، به من که...... اما فراموش تواَم



۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۰:۵۱
سیمرغ قاف

چه بر سر دختر باسلیقه ی شادپوشِ مادرم آمد؟

دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۸ ق.ظ

مامان اومده لباسهای تازه خریداری شده رو از ته کمد درآورده و تماشاشون می کنه.

آخر سر میگه: مبارکت باشه، ولی مگه شوعرت مُرده که همشون تیره و مشکی!!


اگه میدونست مادر زنش اینقدر دوستش داره، واسه اومدن یه لحظه هم تعلل نمی کرد....



برای کامنت سمیرا جان نوشتم: دل که تنگ باشه، لباس به تنت زار میزنه، حالا هرچقدرم میخوای خوش سلیقه باشی باش!

اون لامصب تنگه... تنگ!





۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۰۸:۵۸
سیمرغ قاف

خریددرمانی هم افاقه نکرد

يكشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۸ ق.ظ

میگن زنی رو تو ایران پیدا نمی کنی که بعد از خرید، با لباسهای نوش، نره جلو آینه و قِر نده.

اما من یکیو میشناسم که تا از خرید اومد، کیسه لباسهای نوشو پرت کرد ته کمد، با بغض نشست روی تخت و گوشیشو چک کرد.

دو دقیقه بعد، گوشی هم پرت شد روی زمین و دخترک رفت تا با گریه بخوابه.



۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۰۸
سیمرغ قاف

نیمه خفه شده ی تو

يكشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۰ ق.ظ

دیگه دنبالت نمی گردم

خودم میرم یه گوشه کناری گم میشم





۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۰۰
سیمرغ قاف

بهانه رفتن رای

شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۲۵ ب.ظ

یارای آنم نیست رایای تو باشم!



 تم: نداری، خبر ز حال من نداری، که دل به جاده میسپاری، سحر ندارد این شب تار، مرا به خاطرت نگه دار..



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۳:۲۵
سیمرغ قاف

یا علی هم یا علی های قدیم

شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۲۱ ب.ظ

تا یا علی گفت و رفت

قصه دلتنگیا آغاز شد


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۳:۲۱
سیمرغ قاف

تهشو معین اشتباه خونده

شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۰۶ ب.ظ
رای (زمزمه آهنگ): در عمق دریا هرگز یک قطره پیدا نیست....
یار: تو رو از بین میلیونها قطره اقیانوس پیدات کردم،،

رای: پایان عشق ما پایان دنیا نیست
یار: چطور میشه آدمی که دنیاته بره و دنیات به پایان نرسه؟


در عمق دریا آن روز، یک قطره پیدا بود
پایان عشق ما، پایان دنیا بود


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۳:۰۶
سیمرغ قاف

پشت سر رفتنت کوزه دل شکسته ام

چهارشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۱۵ ب.ظ

یک دروغِ واقعی
پشتِ سر رفتنِ کسی که هیچوقت نیومد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۹:۱۵
سیمرغ قاف

جُکهای تلخ، واقعیت تلختر

چهارشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۵ ق.ظ

جک میگه:


این دخترها چرا اینجورین؟

.

.

.

هم برای دوستی باهاشون باید مشقت بکشی، هم برا پیچوندنشون خنثیخنثیخنثی



واقعیت میگه:


یکیو میشناسم که اینجوری نبود.

با یه اشاره رام شد،

آخرشم که بهش گفتند: خفه شو بی شرف!!

آروم مُرد.


امروزم ترحیمشه... ترحیمو مگه روز سوم نمی گیرند؟ ناراحتناراحتناراحت



۱۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۵
سیمرغ قاف

بی تو شاعر بودم

دوشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۲ ق.ظ

پیچک سبز نگاهت، روی دیوار دل من

رد پای عشق نابت، می رود تا ساحل من


دستهایی پر ز ِ باران، زیر چتری عاشقانه

ساختند باغ بهاری، یاسهایت از گِل من


گشته ام مجنونِ عشقت، همچو لیلی در لیالی

خطبه عشقی بخوان و محرمم شو عاقل من


چشم بیمارت فکنده یک تبی مهلک به قلبم

آن لبان نوشدارو، هم شفای عاجل من


واژه ها با تو روانند، چشمها سیالِ امید

وه چه بیت خوبی آمد با شما در منزل من


آن هلاهل ها که دادی نیمه شب بر کام جانم
نوش عمرم شد که مهرت، قندهای پر هِل من

انتظارت بر سر راه، هر غروب و شوق دیدار
باز هم تأخیر کردی، ای سوار کاهل من



این شعرو وقتی چارده ساله بودم برای ماه شب چارده دلم سرودم که بالایِ چارده ساله می گردم و پیداش نمیشه!


۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۴ ، ۰۹:۲۲
سیمرغ قاف