آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله و آمنت بالله و توکلت علی الله و ماشاءالله و لا حول و لا قوه الا بالله

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

توضیحات:
* اون عکس بالا خودمم، سیمرغ پر بسته ی بال شکسته، روی بال طیاره!
*** کپی کننده مطالب و عکسها، در دنیا و آخرت مدیونمه.
* اگه مطلب یا شعری از خودم نبود، میگم.
*** نظردونی بازه، بدون تایید نظراتتون درج میشه، مواظب باشید.
* همه نوشته هام لزوما حس و حال و تجربیات و واقعیات زندگی خودم نیست، پس منو با حرفام بشناسید ولی قضاوت نکنید.
*** ممنون از همه تون.

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

می نویسم تا نمیرم

دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۵ ب.ظ

امروز یکی از دانشجوها اومد اتاقم... سبحان الله حضرت خالق! خیلی خوشگله

صورت زیبا و قامت رعنا و صدای خوش و رفتاری در منتهای آرامش و متانت

همه اینها نشونه های اون جوون شیرازیه که امروز اومد اتاقم

 

فکر کنم حافظ عزیز این بیت رو در وصف حال یکی از اجدادش سروده:

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

 

خدایا بعضیا رو آفریدی... بعضیا رو.... بعضیا رو خیلی خیلی خیلی آفریدی...

نگاهم قفل شد رو کارت ملیش

شماره شناسنامه نداره

متولد دو دهه بعد از دهه منه!

با اینکه تفاوت سالهای تولدمون، 20 نیست، ولی میتونستم جای مادرش باشم...

یادم میوفته به اون حرف جناب خان که میگفت: اگه اونوقتی که رفتم خواستگاری احلام، اونو به من داده بودند، الان بچه ام از دانشگاه آزاد دکتری گرفته بود.

دانشجوی ارشده...

در این جایی که آزاد! نیست...

 

دعا نوشت (آیکن ننه هایی که دست به آسمون بلند کردند): خدا برای پدر و مادرش ببخشه و الهی عمری در عزت و سلامتی، بالیدنش رو ببیند.

تلنگری به یک روضه: یا علی اکبر امام حسین...

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۵
سیمرغ قاف