آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله و آمنت بالله و توکلت علی الله و ماشاءالله و لا حول و لا قوه الا بالله

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

توضیحات:
* اون عکس بالا خودمم، سیمرغ پر بسته ی بال شکسته، روی بال طیاره!
*** کپی کننده مطالب و عکسها، در دنیا و آخرت مدیونمه.
* اگه مطلب یا شعری از خودم نبود، میگم.
*** نظردونی بازه، بدون تایید نظراتتون درج میشه، مواظب باشید.
* همه نوشته هام لزوما حس و حال و تجربیات و واقعیات زندگی خودم نیست، پس منو با حرفام بشناسید ولی قضاوت نکنید.
*** ممنون از همه تون.

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۸ مطلب با موضوع «از سری گفتگوهای خدا و بنده» ثبت شده است

بی‌خودی‌هایِ ناخودی!

يكشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۱، ۰۱:۱۶ ب.ظ

کار واجبی پیش اومده..

کمک لازم دارم..

زنگ می‌زنم به یک دوست..

جواب نمی‌دهد..

پیام می‌گذارم..

زنگ نمی‌زند..!

می‌زنگم به خواهرم..

رد تماس می‌دهد..

دوباره می‌زنگم..

گوشی‌اش را خاموش کرده..!

شماره مردی را می‌گیرم که روزی عاشقم بود..

اشغال است..

پیام می‌گذارم..

دِلیور نمی‌شود..

دوباره می‌زنگم..

مکث و بوق اشغال..

با یک خط ناشناس می‌گیرم..

صدای بله‌اش که در گوشی می‌پیچد، قطع می‌کنم..

بلاک شده‌ام!


می‌بینی خدا،،،؟ وقتی‌یَم می‌گم یه مشت آدم بیخودی آفریدی، بهت برمی‌خوره!

حالا اگه بی‌محل یا بلاکمون نمی‌کنی، بگو شماره خودت چنده؟

 

در جهانی که در آن نیست کسی یار کسی

کاش یـارب که نیفتـد به کسی کار کسی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۱ ، ۱۳:۱۶
سیمرغ قاف

خدا هم عجب طنّاز قهّاریه. طنزاش یه جوری قویه که اشک آدمو در میاره!

صحنه مستند طنز

مکان: اتاق انتظار مطب زنان

هر دو برگه‌های سونوگرافی به دست، روی صندلی‌ها نشسته‌اند. هر دو بی‌قرار... مضطرب... در نیم قدمی گریه کردن.

زن اول: چهل و چند ساله، نازا، بعد از چهل و چند روز خون‌بینی، بعد از بیست و چند سال درمانِ بی‌نتیجه، به یک یائسگی زودهنگام و جراحی برایِ خروج سیستمِ تولید مثلِ به دردنخورش توصیه می‌شود. دست‌های تا آرنج از طلا پرِ زن، دستمال سپیدِ تور بافی‌دارش را به روی چشم‌هایش می‌کشد. ردی از سیاهی سرمه بر آن باقی می‌ماند. صدایش که می‌کنند با طمأنینه بلند می‌شود، پالتویِ شیکش را صاف می‌کند و کیف مارک‌دارش را به دست می‌گیرد. صدای چکمه‌های پاشنه بلندش در راهرو سمفونی غریبی از درد و ثروت می‌نوازد.  

زن دوم: ریز نقش، سی ساله، مادر دو کودک هشت و ده ساله، بیمه ندارد! احتمالاً مطلقه، کتانی‌های خیس و شلوار تنگِ نازکِ نامناسب فصل او را به لرزه انداخته‌اند. مدام با مردی که روی گوشی «آقای سهرابی» سیو شده تماس می‌گیرد! و پشت تلفن می‌گوید: حالا چه کار کنم؟ صاحب‌کارش است می‌شود حدس زد همان صاحب‌کاری که بیمه‌اش نکرده اما حامله‌اش چرا... مرد جواب سربالا می‌دهد و گوشی تلفن سرپایین می‌شود.

زن گریه می‌کند و با دستمال کاغذی مچاله شده، فین فینش را می‌چیند. سونوگرافی او یک بارداری پنج هفته دوقلو! را نشان می‌دهد. می‌گویم: مبارک است. می‌گوید: کورتاژ سراغ نداری؟!!

دکتر زنان می‌گوید: کیه داره گریه می‌کنه؟ پاشو بیا رو تخت دراز بکش ببینم...

***

طنّاز عالم، حکمت و قدرتت رو شُکر... اما قوه‌ی درک خیلی از کارهایت را ندارم. نمی‌شد یکی از این دوقلوهایی که قرار است کشته شوند را در دل آن یکی می‌کاشتی؟

ذهنِ مدافعِ خدایم می‌گوید: نه نمی‌شد! چون دور از عدالت اوست که خونِ دل و درد فقط مختص یک گروه از بندگانش باشد. ضمناً تو سرت به کار خودت باشه بنده... تو رو چه به این حرفها و کارها...

شُکر و دیگر هیچ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۱ ، ۰۹:۰۱
سیمرغ قاف

چشم‌هایم

يكشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۲۱ ق.ظ

خدایا

من همه‌ی عشقم: گریه کردن تو روضه‌های حسینته...ـ

تمامِ سهم من از خوشی دنیا: خوندن کتابی، دیدن فیلمی و شکستن تخمه‌ای...ـ

خدایا

این چه انصافیه که نتونم هیچ کدوم رو انجام بدم؟

الهی... این چشم‌های به خون نشسته، که خرج حسینت می‌شود را شفایی...

صل الله علیک یا اباعبدالله

 

بعداً نوشت: فکر کن یه صبح از خواب بیدار بشی و ببینی چشمت نمی‌بینه...

الحمدلله الان بهتره/م.

خداجان، شُکرِ نعمات پیدا و پنهانت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۰۱ ، ۰۸:۲۱
سیمرغ قاف

غرغر امروز

جمعه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۲۷ ق.ظ

بد بَختی که بار آید

مآر آید1

و تغییر2 به کار آید و

هم قحطی3 و هم قطعی4 !

و یکی مُزد که شد دَه به صدی رشد5

و هزار قیمت اجناس که کرد رشد و مرا کشت!

 

  1. همکارم دیروز تو گلخونه‌ی اداره، مار... از نوع سمی خطرناک دیده که فرار کرده به سمت محوطه... گلخونه کجاست؟ پشت پنجره‌ی اتاق من crying
  2. تغییرات ناخوشایندی که به کار و اداره تحمیل می‌شود و بماند که چه اَند...
  3. قحطی آب و بارون و پول و دلخوشی ایضاً
  4. قطعی آب و برق پیشِ روی امسال
  5. و حقوقی که فقط ده درصد اضافه شده و افزایش ماه اولش مال صندوق بازنشستگی گور به گور شده است

 

خدایا یه دفعه بکشی راحت تر نیستی؟ واسه خودت میگما... و اِلا که ما کرگدن‌تر از این حرفاییم!

الهی شکر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۱ ، ۱۱:۲۷
سیمرغ قاف

فقط خودت می‌دونی چی می‌گم و خودم

دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۱۷ ق.ظ

یه دستی به «خرمن سوخته» از تیزآبِ زمانه! کشیدم و گفتم: اگه همین چارتا خوشه‌ی تُنُک رو هم باد ببره چی؟

گفتم: هیچی... می‌رم پیشِ خدا!

خدا گفت: حالا هیچی نموندناتو! نذرِ ما می‌کنی؟

گفتم: آره دیگه. آخه نه اینکه تو شکسته و سوخته و درب و داغونی می‌خری

گفت: فقط درب و داغون؟

گفتم: نه... خوشگلیا و اساسی‌ها رو هم می‌خری که اونا رو همه خریدارند. ولی مسأله اینجاست که جز تو کسی درب و داغون بِخر نی...

خدا که خندید، من آروم شدم و دیگه خرمنِ سوخته از تیزآبِ زمانه، خارِ تو چشمم نبود.

 

 

نوشتم تا یادم بمونه: با اشکِ روضه‌ی ارباب آبش می‌دم به نیت شفا و رویش دوباره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۸ ، ۱۱:۱۷
سیمرغ قاف

فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ

چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۴ ق.ظ

قُربانَت گـَردُم
تو که به احوال من آگاهی. چیزیو نمی‌تونم اَزَت پنهان کنم، پس این فرار از روزه های مصلحتی رو بر من ببخش.
و چون بندگان خوب و روزه دار درگاهت میزبان این ضعیف بیمار هم باش
خدایا... به همه اونهایی که دلشون با روزه داری و اطاعت فرامین توست و تنشون همراهی نمیکنه سلامتی عطا فرما
یا محب التوابین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۵۴
سیمرغ قاف

این گنه کار ناامیدو می‌بخشی؟

دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۳۱ ق.ظ

خدایا یه زمانی دعا کردنات (دعا به درگاهت کردنها) زود جواب میداد
نماز حاجت خوندنات آرامشی عطا میکرد و گشایشی در پی
نماز شبهاتو که نگووو... معجزه ای بود در عجز و زاریها

اما به موازات اینکه صبر ما کمتر و وسعت فتن بیشتر شد، تو مهلت بیشتری دادی... و دست روی دست نگاه کردن گذاشتی
خدایااین بنده هات دیگه بی حیا و پررو شدند و نگاه تو شرمنده شون نمیکنه
خدایا توان ما از دست رفته
به کی قسمت بدم کاری کنی؟

پ ن: هر شب با ناامیدی به سجاده بندگیت مینشینم و دست دعایم با یاس بلند میشه
اما هیچ کورسویی نیست...

مرا یارب نمیخواهی؟!
گناه از تو... اگر نفرین به این دنیای بد کردم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۳۱
سیمرغ قاف

چارکلوم دردِ دلِ منِ بنده و تویِ خدا

شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۳۳ ب.ظ

می فرمایی: أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ

میگم: نه.. ندیدم و فقط شنیدم

اما میشه عوضش نشونم بدی: کیف فعل ربی بآصحاب سفیانی فی بیدا؟

و این یعنی همون دعای همیشگیِ عجّل لِولیک الفرج قبل موتی


پ ن بی ربطِ با ربط!:

یکی از مدعیان پیامبری، در جواب فراخوان قرآن درخصوص آوردن سوره ای نظیر سوره های قرآن، چنین آوردند:
الفیل و ما الفیل، له خرطوم طویل و له ذنب وبیل!

که معنیش میشه: فیل... و تو چه می دانی فیل چیه؟ یه خرطوم بلند داره و یه دُمِ کوتاه! نیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخند

خدایا شکرت که همه دشمنانِت همینقدر احمق و ذلیلند!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۳۳
سیمرغ قاف