آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله و آمنت بالله و توکلت علی الله و ماشاءالله و لا حول و لا قوه الا بالله

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

توضیحات:
* اون عکس بالا خودمم، سیمرغ پر بسته ی بال شکسته، روی بال طیاره!
*** کپی کننده مطالب و عکسها، در دنیا و آخرت مدیونمه.
* اگه مطلب یا شعری از خودم نبود، میگم.
*** نظردونی بازه، بدون تایید نظراتتون درج میشه، مواظب باشید.
* همه نوشته هام لزوما حس و حال و تجربیات و واقعیات زندگی خودم نیست، پس منو با حرفام بشناسید ولی قضاوت نکنید.
*** ممنون از همه تون.

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

لاکِردار فهمیده نُخطه! ضَهفِ! ما رو !!!

سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۲۱ ق.ظ
تو برام بمون عَیزَم!
من واس تو میجنگم

(با اون بحث بالِش مالش، سنگ و نرمش! کار نَیریم!) کلیک

آره میجنگی
ولی فقط جنگو تو پول درآوردن می بینی!
اونقدره درگیر شدی که ماه تا ماه، یه حالِ خشک خالیَم نمی پرسی
تا تو بخوای جنگاتو کنی!
طرف به اسیری رفته!!
دی از ما گفتن بود
تو عَم که گو گوشِ شِنُفتنت!



با اَرزِ پوظِش از شوری، شامخ العُظمایِ غلطگیران فرتَنگستانِ پـــارســــی!
#persian gulf

دی (Dee): دیگه به طالقانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۱
سیمرغ قاف

میگه: عَیزَم

شیش میلیون و اَندی سالِ پیش !!!

که تو دستِ عروسک پلاستیکیت تا آرنج! تو حلقت بود

منم چار دست و پا میومدم تا کنار بساطِ چایی دودی پایِ کوه، فوت میکردم و مُفَم میوفتاد تو آتیش!

و در همان سِند و سال، محل سگم به تو نمیدادم!!!

نشون به اون نشون که آقام به آقات گفت: این دخترت واسِ ماستو !! همین پسرمو که الان تو شلوارش پی پی کرده میارم غلامیتو کنه!

من باس همون موقع! سرِ نخو می گرفتم و وِل نمی کردم و تا کِتری سیاهِ دود زده! (همون تنور!) داغ بود، میچسبوندم و میستوندمت!



مام که خَر، نه میفهمیم نه حالیمونیه، نه یادمونه کلاً !!! 🙄😐😑😶


بویِ گند خیانت که میگم، همینه ها!!






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۶ ، ۱۰:۵۳
سیمرغ قاف