دوستانی که آشنایی قبلی دارند می دونند که من چقدر به رئیسم علاقه (در حد غش و ضعف و خودزنی حتی) دارم و چه رابطه عمیـــــــــــــق و گرمی (در حد خین و خین ریزی) بینمون حاکمه. (پستهای آخر خونه بلاگفامو بخونین، البته اگه رمز داشته باشید، خودتون قضیه دستتون میاد)
می گفتیم.. این اداره ما که اسمش پژیه، یه پزشکی داره که از دوستان و همکاران بسیار خوب ماست و گهگاهی از طریق اتوماسیون اداری، یک سری هشدارها و مطالب مفید در زمینه سلامت و بهداشت برامون می فرسته.
امروز سیستمو که باز کردم دیدم یه مطلب نوشته با این مضمون:
عفونت انگلی توکسوپلاسما که منشا اصلی انتقال آن گربه سانان هستند با ورود به بافت مغز، ریسک ابتلا به بیماری اسکیزوفرنی (Schizophrenia) را افزایش می دهد.
عَد تا مطلبشو خوندم از جلو در اتاقمون رد شد و باهم چاق سلامتی کردیم. بهش میگم: خب دکتر... حالا دیگه باس چارچشمی مواظب رئیس باشیم تا منوچ از در اتاقش رد نشه..
میگه: نه بابا، فایده نداره، من هشدار درمورد خطر ابتلا ندادم که.. رئیس خودش اسکیزوفرن هست! علت بیماریشونو که همون منوچ باشه، کشف کردم.
دوتایی میخندیم به ریش نداشته رئیسِ نفله و عفونتهای منوچ و دلمون کمی خنک میشه...
منوچ کی بید؟ نوشت: به گربه سیاه و زشت و خل وضع پژی، که هم اتاقی اسم منوچ روش گذاشته، منوچ گویند! بعله... نمی دونستی بدون.
هشدار جدی به منوچ نوشت: میری اتاق رئیس میو میکنی و برمیگردی، دستاتو (تو حوض پر از ماهی پژی** یک هیچ به نفع منوچ) بشور تا مرض! نگیری، آفرین پسر خوب.