آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله و آمنت بالله و توکلت علی الله و ماشاءالله و لا حول و لا قوه الا بالله

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

توضیحات:
* اون عکس بالا خودمم، سیمرغ پر بسته ی بال شکسته، روی بال طیاره!
*** کپی کننده مطالب و عکسها، در دنیا و آخرت مدیونمه.
* اگه مطلب یا شعری از خودم نبود، میگم.
*** نظردونی بازه، بدون تایید نظراتتون درج میشه، مواظب باشید.
* همه نوشته هام لزوما حس و حال و تجربیات و واقعیات زندگی خودم نیست، پس منو با حرفام بشناسید ولی قضاوت نکنید.
*** ممنون از همه تون.

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۲ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

سلام دوستان و هم مدرسه‌ای‌های عزیزم

متأسفانه من خبری از دو عزیزی که نامشونو بردید (خانم غنی زاده و خانم شمسی زاده) ندارم.

فقط خانم انصاری، مدیر مدرسه‌مون، رو هر از گاهی می‌بینم. اونم تو مراسم‌های مذهبی مهدیه و فاطمیه کرج. اگر خواستید ایشونو ببینید برید فاطمیه. (آدرسش: میدون کرج، خیابون فاطمیه) بیشتر وقتها اونجا هستند.

امیدوارم همه تون در سایه نگاهِ مهربون خدا، در آرامش و سلامتی باشید.

دمِ همه شرافتی‌ها گرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۱۳:۱۳
سیمرغ قاف

روح استادم شاد که مرا عشق آموخت و دگر هیچ...

سه شنبه, ۷ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۵۱ ق.ظ

سر یکی از کلاسهای درسش، آیه نور را تفسیر می‌کرد. می‌گفت: «در واژگان این آیه، اونچه مستتره، ذکر و نام ائمه اطهار هست. هر یک از این واژگان، اشاره به یکی از ائمه داره. یک روز یادم بیارید تا سرِ صبر وحوصله، براتون بگم که کدوم واژه کدوم امامه و دلیل این امر چیه...»

و هیچوقت فرصت نکرد تا برایمان بگوید.

حالا سهم من از تلاوت قرآن، هدیه به روح استاد، شده جزء هجده.... مزین به آیه نور

و بغضی که ته گلویم می‌گوید: پس چه کسی دیگر می‌تواند رازِ این آیه را برایمان بازگو کند؟ اشکی چکان می‌گوید: هیچکس... شاید مهدی زهرا... روزی... که شاید باشیم یا نباشیم!

 

 

روضه‌هایش پرشور بود و از وقت و ساعت تعیین شده‌ی آن می‌گذشت و باز هم کلام باقی می‌ماند.

چه خوش روزهایی بود که بی کرونا! آواره بودیم... آواره روضه‌هایی که گوشه کنارِ شهر برپا می‌شد، و همچون گل آفتابگردان، رو به سوی خورشید صورتِ سپید و همیشه مهربانش داشتیم.

 

 

خانم اکبری عزیز، مبلغ، سخنران و ادیبه فاضله کرج به دیدار حق رفت و ما در تمامِ حسرتها و ایضاً خاطرات نابی که با او داشتیم، تنها ماندیم.

کوله‌باری از سخنرانیهای صوتی، دعاها و معرفتی که یادمان داد، از او به یادگار ماند.

روحت شاد... و یادت گرامی... و یاد خاطراتمان بخیر... و یاد وعده‌های شیرینت گرچه محقق نشدند. مثلاً آن سفر کربلایی که می‌خواستی ما را ببری و هر قدمش را برایمان روضه بخوانی و گرهی از اسرار این حقیقت را باز کنی...

 

سایت اطلاع رسانی شون: http://shamsotalea.com/

کانال تلگرامی مملو از دعاها و نوشته ها و سخنرانیهای صوتیشون: @zaynab_ir

التماس دعا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۱۱:۵۱
سیمرغ قاف