من همون سیمرغ بی نام و نشان بلاگ.فام "کلیک" که شیرازی زد خونه مو داغون کرد.
دوستان می دونند که من زنی ام که از هر چی مَرد مَرد ترم... تازه دو تا هم ضعیفه (و به قولی هشت تا!) و خداتا سوگلی دارم. خلاصه حرمسرای سیمرغییی داریم واسه خودمون.
بعداً شاید بیشتر بنویسم. فعلاً احساس گنگی و غریبی دارم، تازه، سرم شلوغِ کار اداره هم هست (خدا لعنتت کنه رئیس ) ...
نوشته شده در ساعت 11:30 دقیقه روز 19 خرداد 1394
سیمرغ در «خاطرات یک مستخدم» نوشته بود:
سلام، منم سیمرغ، یک کارمند
با پرهایی که خیال می کنم جادویی هستند، در دامنه کوه بلاگفا، سنگ نوشته می نویسم.
مثل همه سنگ نوشته ها به رسم یادگار و از خاطرات اداره ی محل کار.
یارانی دارم بهتر از هفت آسمان، همهمه و سکسکه نام و رئیسی که در این نزدیکی است. پشت یک میز نه چندان بلند.
و حقوقی که کمی بیشتر از اندکهاست (اگرش ساقی بدهد). سنواتی چندی، سر سوزن علمی.