شاهکاری فرسوده، کارِ حضرتِ شاه (مَلِکِ الناس)
دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۱۳ ق.ظ
پرده اول: مجازیات
یکی برام نوشته:
- بانو بانو، تو شاهکاری شاهکار!
- شاهکار؟ اگر که این دروغ، راست باشه، افتخارش مالِ سازندهشه!
فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ
بماند که من از این خطابِ بانو، هیچ خوشم نمیآید که هرکی بانو خطابم کرد، پشت بندش خواست بانو خر کند!
پرده دوم: واقعیات
پزشک اداره بهم میگه:
- این روزا باید خیلی مواظب خودت باشی! هوا آلوده، ویروسها در حال جولون، بار استرس و فشار عصبی زیاد، شمام که فرسوده !!!
افسوس که بیفایده فرسوده شدیم وَز داسِ سپهرِ سرنگون، سوده شدیم
دردا و ندامـتا که تا چشــم زدیـم نابـوده به کامِ خویش، نابوده شدیم!
شعر از: خیام
بماند که دکتر همیشه در تشخیص و ترغیب تو به درمان، اغراق بسیار دارد!
پرده سوم: طنزیات
زمان ما یه لطیفهای بود که میگفت: یارو نشسته بوده، یهو یه پروانه میاد میشینه رو شونه راستش و در جا یه مگس رو شونه چپش!
طرف یه نگاه به راست میکنه، یه نگاه به چپ، میگه: بالاخره ما نفهمیدیم گُـلیم! یا گُو...یم!
بماند که حیوان حیوانه!
مایِ فرسوده از نگاهِ دوربین خواهرجان
رستوران دلستان تبریز - مهرماه 1398
۹۸/۰۹/۱۱
خیلی هم خوبی هزار ماشالا..