مجنون کله رنگی اداره ما
يكشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۸:۴۴ ق.ظ
بیـد، آشفتگی گیسوانش را رنگ کرده، یک حنایی آمیخته با خردلی، روی سبزیِ بیدریغِ برگهایش
در نقل پاشی آسمانِ خدا، سماع میکند... و کاج، پشمک زده از برف، موقرانه او را می نگرد و بر سربرگهایش بشکنی ریز میشکند.
تمامِ زمین و زمان به رقص و چرخش درآمدهاند....
بــــرف میبارد و شُـکرها بین آسمان و زمین، هـــا میشوند.... یک هایِ گرم و دلپسند و کمی هم عاشقانه.
قاب پنجره اتاقم: امروز... برف... خرگوشها در خواب