آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

آشیونه سیمرغ (خاطرات یک مستخدم)

من میخوام سیمرغ باشم... قاف منو تو می کَنی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله و آمنت بالله و توکلت علی الله و ماشاءالله و لا حول و لا قوه الا بالله

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

توضیحات:
* اون عکس بالا خودمم، سیمرغ پر بسته ی بال شکسته، روی بال طیاره!
*** کپی کننده مطالب و عکسها، در دنیا و آخرت مدیونمه.
* اگه مطلب یا شعری از خودم نبود، میگم.
*** نظردونی بازه، بدون تایید نظراتتون درج میشه، مواظب باشید.
* همه نوشته هام لزوما حس و حال و تجربیات و واقعیات زندگی خودم نیست، پس منو با حرفام بشناسید ولی قضاوت نکنید.
*** ممنون از همه تون.

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۶ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

یه پرنسس فضول

شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۸ ق.ظ

آدم تو کارگزینی کار کنه، چه چیزا که نمی بینه.

اومده اتاقم و یه عالمه شناسنامه گذاشته رو میزم، مال خودش و اهالی خونه شون.

ماشاءالله پدر مادرش در امر تولید نسل بسیار فعال بودند. کارخونه تولیدیشون سال 46 شروع به کار کرده و خاتمه اش سال 65 بوده. در این 19 سال، ده تا بچه تحویل جامعه دادند، به عبارتی هر دو سال یه دونه، اون آخرا سرعت رو بردند بالا، سالی یه دونه... 4 تاش پسر و 6 تاش دختر، همه هم زنده موندند! (نمیدونم شاید پِرتی و موتی هم داشتند که عمرشون به ثبت تو شناسنامه قد نداده)

حالا اینا به کنار، حتی اینکه برادرا همگی دخترای هفت هشت سال کوچیکتر از خودشونو گرفتند و برادر دومی دو تا زن داره و این در حالیه که دخترای ازدواج کرده شون همگی از شوهرهاشون چند سالی بزرگترند هم به کنار، نکته جالبِ این خونواده بزرگ و پرجمعیت اسم پدر مادرشونه.

مادره کمال و پدره نصرت!



توضیح بر عنوان نوشت: تا اومد اتاقم، بهم گفت: پرنسس! دیر که نکردم واسه ثبت نام؟ امروز تونستم شناسنامه هامونو بیارم مژه

آقامون غیرتی نشه نوشت: همکارم خانومه... یه خانوم 12 سال بزرگتر از من که هنو مجرده.

اینو دیگه واسه چی گفتم، خدا عالمه نیشخند



۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۸
سیمرغ قاف

آرزوهای به سیاهی نشسته

شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۵۹ ق.ظ

چون بیش از حد غمگینه، در لفافه میگم



 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۰:۵۹
سیمرغ قاف

یک "های" عاشقانه

دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۱۰ ق.ظ



تقدیم به همه اونایی که دلشون خواست و ندارند!





۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۰
سیمرغ قاف

چرا آدما وقتی میان که نباید بیان؟

يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۲۰ ب.ظ

نفله* هم رفتنی شد..


و عجیبه که خوشحال نیستم!


عدسی پشت پای رئیس



چرای دوم نوشت: چرا آدما وقتی میرَن که نباید برَن؟




* رئیسم





۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۱۵:۲۰
سیمرغ قاف

طعم گس یک بعدازظهر بارونی پاییز

چهارشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۰۶ ب.ظ


ببین حتی باغبان پژی هم، وقتی برایم خرمالو میچید، تو را در کنار من حساب کرد.


تا این نارسها برسند، بیا



۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۵:۰۶
سیمرغ قاف

تغییر وارونه یک وبلاگ

دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۵۵ ب.ظ

دوستی تذکر دادند که بیشتر خوانندگان اینجا، به امید رویارویی با سیمرغی که در دامنه بلاگفا سنگ نوشته می نگاشت به این خونه سر میزنن و خوندن خزعبلات احساسی من برای یک مخاطب گمشده! براشون خوشایند نیست.

مام کلاهمونو قاضی کردیم دیدیم راست میگه بنده خدا

لذا پستهای بو دار حذف شد و زین پس فقط سیمرغ پژی که یار قدیم و آشنای شماست اینجا رو خواهد نوشت.

از دوستانی که کامنتهاشون در این تغییر، به ظاهر حذف شده پوزش طلبیده و اعلام میدارد که نظرات شما روی چشم ما جا داره، خودتون که دیگه بیشتر سرورید.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۵
سیمرغ قاف